آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است . . .
.
شب قدر است و قدر آن بدانیم / نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
به درگاه خدا غفران و توبه / به شرطی که سر پیمان بمانیم . . .
.
امشب به عشق حیدر ، ما را ببخش یکسر / جان حسین و زینب ، بر ما بده پناهی
آخر به بیت زینب ، بیمار دارم امشب / از ما مگیر او را ، جان حسن الهی . . .
.
با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم / دانم که در به رویم وا میکنی به آهی
ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را / گر تو نمی پسندی تقدیر کن نگاهی . . .
التماس دعای ویژه
.
شب قدر، شب نیایش و شب بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان گرامی باد
و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان . . .
.
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر . . .
التماس دعا
.
آه امشب لیلةُ القدرِ خداست / ذکر یا رب یا رب و وِرد و دعاست
گاهِ استغفار و دلْ لرزیدن است / گاه توبه، گاهِ آمرزیدن است
گاهِ عجز و التماس و هم نیاز / رو به درگاه حکیم چاره ساز . . .
.
تنگ غروب و ساحلِ شور و نوای شب قدر
شکسته کشتی دلم، به ناله های شب قدر
بر پرِ سجادهی دل، گره نشسته، وا نما
ای گل سجاده نشین، به یک دعای شب قدر . . .
.
بــگذار تا بمیرم در این شب الـــهی / ورنه دوباره آرم رو روی رو ســیاهی
چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه / چــندان که باز گردم گیرم ره تباهی
.
چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما / دل مرده میشوم باز با غمزه گناهی
گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان / بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی
التماس دعا
.
این من و حجم شب و دستان خالی و خدا
آسمانی تیره و اشک و سکوت و انزوا
ناله های جانگدازو گریه و امن یجیب
قبله و قلب و جوارج جملگی غرق دعا
التماس دعا
.
فرشته ها در شب قدر برای آزادی انسانها از دستان شیطان
و بخشش معاصی وبردن آنها به ملکوت مسابقه داده و منتظر ندای بنده های خدا هستند.
مرا دعا کنید
.
لیلةُ القدر است بس والا تبار / یک شب است و خیرش افزون از شمار
یک شب و آبی ترین شب های سال / عاشقان گیرند در آن پَرّ و بال
تا به باغ سبز عرفان پَر زنند / تا طلوع صبحِ قرآن پَر زنند
.
سبدی دارم در دست ، می روم سوی خدا
یا علی می گویم ، می روم تا درگه نور و امید
تا به جایی که ملک ره نبرد ، می روم سوی خدا
سوی حق
سوی اُمید
.
آری امشب لیلة القدرِ خداست / گاه معراج شکوه افزای ماست
گاهِ مولا گفتن و یادِ علی(ع) / زاده بیتِ خدا، اوّل ولّی
هر هر حق داده از کف تاب او / هم نخستین کشته محراب، او . . .
.
ی قدْر بیا دل مرا گلشن کن / سرشار ز یاس و مریم و آوْشَن کن
در ظلمت شب روح و مَلَک چون بینم؟ / ای قدر بیا شب مرا روشن کن . . .
التماس دعا
.
ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم / شرمنده ام ز مهدی وز درگهت الهی
تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم / چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی
.
در این شب جدایی در کوی آشنایی
هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی
التماس دعا